حرفای بابا قوری
| ||
|
آخرین حرف ات این بود :
گورت را گم کن !! چنان گم کردم اش ... که سالیانی پس از آن روز چون روحی سرگردان پیکر ِ بی گرمی ِ عشق ات را بر دوش تنهائی ِ خویش چون لاشه ای ... از این گورستانِ آغوش به آن گورستان می کشم تا شاید جائی برایِ به خاک سپردن اش پیدا شود ...!! راستی ! تو یادت می آید که من گورم را کجا گم کردم نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |